تولید ناخالص ملی ارزش تمام کالاها و خدماتی ایجاد شده توسط شهروندان یک کشور در سراسر دنیا و تولید ناخالص ملی، ارزش کالاها و خدمات تولید شده در داخل کشور است.
به گزارش روابط عمومی اتاق بازرگانی اهواز هرچند تولید نا خالص ملی، شباهت بسیاری از دیدگاه عملی و نظری با تولید ناخالص داخلی دارد، اما متفاوت از هم تعریف می شوند. تفاوت تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) یا به اختصار (GDP) با تولید ناخالص ملی (Gross National Product) یا به اختصار (GNP)، در این است که تولید ناخالص ملی شامل ارزش تمام کالاها و خدماتی است که توسط شهروندان یک کشور، در سراسر دنیا تولید می شود، در صورتی که تولید ناخالص داخلی ارزش تمام کالاها و خدماتی است که در درون آن کشور تولید می شود.
در واقع ارزش افزوده تولید شده توسط عوامل و بخش های مختلف اقتصادی یک ملت، برای یک دوره زمانی (مثلاً یکساله)، بیانگر تولید ناخالص ملی آن کشور (ملت) است. بنابراین تولید ناخالص ملی، ارزش مجموع کالاهای تولیدی و خدمات نهایی، که توسط یک نظام اقتصادی در سراسر دنیا و در یک سال معین تولید شده است را بیان میکند.
همچنین کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده، توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین (سالانه یا فصلی) را تولید ناخالص داخلی مینامند و این، یعنی واحدها یا افرادی که متعلق به سایر کشورها (مثلاً کشور ب) هستند، وقتی در خاک یک کشور (مثلاً کشور الف) تولیدی انجام بدهند آن تولید جزء تولید ناخالص داخلی کشور الف حساب شده و همچنین در محاسبه تولید ناخالص ملی کشور ب هم محسوب میشود.
عدد GDP و GNP برای یک اقتصاد مشخص اختلاف جزیی با هم دارند ضمن اینکه استفاده از عدد GDP به عنوان شاخص توسعه اقتصادی معمول تر است. تولید ناخالص داخلی شامل تمام کالاها و خدماتی است که توسط تمام مردم و شرکت های واقع در یک کشور تولید می شود. این نوع تولید، بهترین روش برای سنجش میزان رشد یا رکود اقتصاد یک کشور شناخته شده است.
از سوی دیگر، برای سنجش تولید ناخالص داخلی یک کشور، روش های زیاد و متنوعی وجود دارد که هر کدام از این روش ها دارای کاربرد هایی هستند. نخست تولید ناخالص داخلی اسمی است. برای درک این موضوع، فرض کنید در سال ۲۰۱۵، تولید نا خالص داخلی آمریکا برابر با ۱۸ تریلیون دلار بوده که این رقم نشانگر میزان اسمی تولید ناخالص داخلی کشور مذکور است چرا که دلیل این است که این برآورد خام است و افزایش قیمت در آن تاثیر داشته است.
روش دوم تولید نا خالص داخلی واقعی است؛ زمانی که اقتصاد یک کشور بخواهد خروجی های هر سال را با هم مقایسه کند، لازم است که تاثیر تورم را از محاسبات خود پاک کند. برای انجام این کار لازم است که تولید نا خالص داخلی واقعی محاسبه شود که در آن از شاخص ضمنی قیمت استفاده می شود. این شاخص نشان دهنده این است که قیمت ها نسبت به سال پایه تا چه میزان تغییر کرده اند. سپس با ضرب شاخص ضمنی قیمت در تولید نا خالص داخلی اسمی، تولید نا خالص داخلی واقعی به دست می آید.
تولید ناخالص داخلی اسمی، خروجی اقتصادی مطلق هر کشور را اندازه گیری می کند در صورتی که تولید ناخالص داخلی واقعی، امکان مقایسه کشور ها را فراهم می کند. در مقایسه رشد اقتصادی کشورها با یکدیگر، لازم است که تاثیر تورم و نرخ ارز از آنها حذف شود. برای حذف این دو، بهترین روش، استفاده از شاخص برابری قدرت خرید است.