هفتهنامه اکونومیست در مقاله اصلی این هفته خود به مساله همهگیری کرونا و لزوم توجه کشورهای جهان به واکسیناسیون برای جلوگیری از ایجاد سویههای جدید کرونا پرداخته است. این مجله با معرفی شاخصی به نام شاخص عادیبودن (Normalcy Index) به محاسبه میزان بازگشت ۵۰کشور جهان که حدود ۷۶درصد از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند، به شرایط عادی قبل از کرونا پرداخته است و بحث میکند که با وجود حرکت کشورهای جهان به سمت شرایط عادی به نظر میرسد بازگشت به شرایط پیش از کرونا پروسهای طولانیمدت خواهد داشت و مانند الگوهای ویروسهای قبلی کرونا تغییراتی پایا در زندگی مردم ایجاد خواهد کرد.
پایان نامعلوم کرونا در جهان
از سوی دیگر نموداری که از روند تغییرات شاخص عادی بودن توسط اکونومیست تهیه شده، نشاندهنده اثر اقدامات و محدودیتهای اعمالشده دولتها بر روند این شاخص است که بهعنوان مثال در هند پس از اعلام تعطیلیهای ملی سبب افزایش شاخص و عادیتر شدن شرایط شده است. همهگیری چه زمانی پایان خواهد یافت؟ یکسال و نیم است که کووید-۱۹ کشورها را یکی پس از دیگری گرفتار میکند. درست زمانی که فکر میکنیم ویروس دیگر شکست خورده است، سویه جدیدی واگیردارتر از قبلی بازمیگردد.
با این حال با گذشتن تعداد افراد واکسینهشده از ۳میلیارد نفر نشانههایی از دوران پساکرونا در حال ظهور است. اکنون دو چیز روشن است: نخست اینکه فاز آخر این همهگیری طولانی و دردناک خواهد بود؛ دوم اینکه کووید-۱۹ جهان متفاوتی را پس از خود به جا خواهد گذاشت. هفتهنامه اکونومیست این هفته شاخصی به نام شاخص عادیبودن را منتشر کرده است که هر دوی این واقعیتها را منعکس میکند. اگر متوسط میزان شاخص را قبل از وقوع کرونا ۱۰۰ در نظر بگیریم، شاخص عادیبودن مواردی مثل پروازها، ترافیک و خردهفروشی را در ۵۰کشور جهان که ۷۶درصد از جمعیت جهان را در خود جای دادهاند، دنبال میکند.
امروز عدد این شاخص ۶۶ است که نسبت به آوریل سال گذشته تقریبا دو برابر شده است. با این حال تاختوتاز کووید-۱۹ در بسیاری از کشورها هنوز بهروشنی مشخص است. مالزی بدترین عملکرد را در این شاخص دارد و گرفتار موج بسیار واگیردار همهگیری است که ۶مرتبه از موج همهگیری ماه ژانویه مرگبارتر و شاخص آن تنها ۲۷ است. تنها دلیل این مساله این است که واکسیناسیون در این کشور همچنان تکمیلنشده باقی مانده است. در منطقه جنوبی صحرای آفریقا نیز که از موج همهگیری مرگباری رنج میبرد، تنها ۴/ ۲درصد از جمعیت بالای ۱۲سال یک دز از واکسن را دریافت کردهاند. حتی در آمریکا که واکسن فراوان است تنها ۳۰درصد از ایالتهای میسیسیپی و آلاباما بهطور کامل واکسینه شدهاند.
قرار است امسال ۱۱میلیارد دز واکسن در جهان تولید شود، ولی ماهها طول خواهد کشید که این واکسنها تزریق شوند و اگر کشورهای ثروتمند دزهای بیشتری را برای خود نگاه دارند، این روند طولانیتر هم خواهد شد. شرایط کمبود واکسیناسیون با سویههای جدید ویروس بدتر هم شده است. سویه دلتا که اولینبار در هند دیده شد، دو یا سه برابر ویروسی که از ووهان آمد واگیردارتر است. موارد ابتلا آنقدر سریع در حال افزایش هستند که حتی در جاهایی که ۳۰درصد از مردم واکسینه شدهاند، بیمارستانها ممکن است بهزودی با کمبود تخت و پرسنل درمان یا حتی اکسیژن مواجه شوند. سویههای جدید حتی در میان کسانی که واکسینه شدهاند نیز گسترش پیدا کردهاند.
هنوز هیچ جهشی به توانایی واکسن در جلوگیری از تقریبا تمامی بیماریهای سخت و مرگبار خدشه وارد نکرده است، ولی بعدی ممکن است این کار را بکند. هیچ کدام از اینها این واقعیت را که همهگیری در نهایت فروکش خواهد کرد، تغییر نمیدهد؛ حتی با اینکه خود ویروس احتمالا باقی خواهد ماند. برای آن دسته از افراد خوششانسی که بهطور کامل واکسینه شدهاند و به درمانهای جدید دسترسی دارند، کووید-۱۹ دیگر بیماری کشندهای نیست. در انگلستان که سویه دلتا در آن غالب است، نرخ مرگومیر در صورت ابتلا به بیماری حدود ۱/ ۰درصد است که مشابه سرماخوردگی فصلی است.
در صورتی که سویهای نیاز به تولید واکسن جدید داشته باشد، زمان زیادی برای تولید آن نیاز نیست. با این حال با فراوانشدن واکسن و درمان در کشورهای ثروتمند، دیدن مردم در کشورهای فقیر که از نبود واکسن جان خود را از دست میدهند نیز باعث افزایش خشم و ناراحتی میشود و میان کشورهای ثروتمند و سایر کشورها اختلاف ایجاد میکند. محدودیتهای سفر نیز این دو جهان را از هم جدا نگه خواهد داشت. در نهایت پروازها ادامه پیدا میکنند، ولی تغییر رفتاری باقی میمانند که برخی از آنها عمیق خواهند بود. آمریکا را در نظر بگیرید که اقتصاد در حال رشد آن در ماه مارس حتی شرایط قبل از همهگیری را نیز پشت سر گذاشت، ولی شاخص عادیشدن آن هنوز ۷۳ است.
اینطور بهنظر میرسد که میراث کووید-۱۹ همان الگوی بهجامانده از همهگیری گذشته را دنبال میکند. نیکولاس کریستاکیس از دانشگاه ییل سه تغییر را شناسایی کرده است: تهدید جمعی سبب رشد در قدرت دولت میشود؛ متحولشدن زندگی روزانه سبب میشود مردم به دنبال معنای آن بروند و نزدیکی به مرگ که احتیاط مردم را در زمان اوج بیماری افزایش میدهد، با گذر آن سبب افزایش جسارت مردم میشود.
زمانی که مردم در کشورهای ثروتمند در طول تعطیلیهای گسترده به گوشه خانهشان میروند، مردم به محاصره دولت درمیآیند؛ دولتها در طول همهگیری کانال اصلی اطلاعات، تعیین قوانین، منبع پول و درنهایت تامینکننده واکسن بودهاند و در کشورهای ثروتمند تقریبا بهازای هر دلار محصول از دسترفته ۹۰سنت پرداخت کردهاند. سیاستمدارانی که آزادیهای مدنی را محدود کردند در کمال تعجب متوجه شدهاند که بیشتر شهروندان آنها را تحسین میکنند.
درباره ضرورت تعطیلیهای گسترده بحثهای آکادمیک گستردهای در گرفته است. با این حال اگر تنها به برنامههای هزینهای دولت بایدن نگاهی بیندازید میبینید که میراث دولت بزرگ در همهگیری به نمایش درآمده است؛ مشکل هر چه باشد، نابرابری، رشد اقتصادی آهسته یا امنیت زنجیرههای تامین، به نظر میرسد یک دولت بزرگتر و فعالتر راهحلی است که ترجیح بیشتری دارد. شواهدی مبنیبر رویآوردن مردم به جستوجوی معنای زندگی نیز وجود دارد که سبب تغییر به سمت سیاست هویت در هر دو گرایش راست و چپ میشود. ولی از آن هم عمیقتر شده است؛ تقریبا یک نفر از هر پنج نفر در ایتالیا و هلند به مرکز نظرسنجی پیو (Pew) گفتهاند که همهگیری، کشورشان را مذهبیتر کرده است.
در اسپانیا و کانادا تقریبا دو نفر از هر پنج نفر گفتهاند که از زمان همهگیری روابط فامیلیشان محکمتر شده است. فراغت مردم هم در این دوره تحت تاثیر قرار گرفته است. مردم میگویند در این دوران ۱۵درصد بیشتر برای خودشان وقت داشتهاند. زمان مطالعه زنان جوان در انگلستان ۵۰درصد افزایش داشته است و آژانسهای ادبی مملو از رمانهای تازه چاپشده بودهاند. برخی از این تغییرات محو خواهند شد، ولی برخی دیگر باقی خواهند ماند. برای مثال ممکن است برخی از مردم بخواهند سخت کارکردن پیش از همهگیری را کنار بگذارند و بازار فشرده کار هم میتواند به آنها کمک کند.
در انگلستان درخواستها برای ورود به دانشکدههای پزشکی در سال۲۰۲۰ حدود ۲۱درصد افزایش داشت و در آمریکا ایجاد کسبوکارها از سال۲۰۰۴ به بیشترین میزان خود رسیده بود. نظرسنجیها نشان میدهد یک نفر از هر سه نفر آمریکایی که در خانه کار میکنند میخواهند پنج روز هفته را دورکاری داشته باشند. برخی از روسا به نیروهای خود دستور دادهاند که به دفاتر کاری بازگردند، برخی دیگر هم در حال تشویق آنها به بازگشت هستند. اینکه اشتیاق به ریسککردن باز خواهد گشت یا نه، هنوز مشخص نیست.
در اصل اگر از این بیماری مرگبار نجات یافتهاید باید خود را فرد خوششانسی به حساب بیاورید. در سالهای پس از آنفلوآنزای اسپانیایی که یک قرن قبل اتفاق افتاد، عطشی برای هیجان در هر حوزه، از آزادیهای جنسی گرفته تا دیوانگی سرعت، به صحنه آمد. این بار این مرزهای جدید میتوانند از مسافرتهای هوایی گرفته تا مهندسی ژنتیک و هوش مصنوعی را در بر بگیرند. قبل از آمدن ویروس کرونا، به نظر میرسید با انقلاب دیجیتالی، تغییرات آب هوایی و ظهور چین، رهبری دنیای غرب پس از جنگ جهانی دوم به پایان رسیده است. همهگیری روند این انتقال را سریعتر خواهد کرد.