اقتصاد ایران بر مبنای منابع گازی و سپس نفت خام پایهریزی شده است. این جمله شاید مهمترین ویژگی صنعتی کشور را رقم میزند تا جاییکه باید گفت مهمترین نقطه قوت اقتصاد ایران را نیز شامل خواهد شد. این در حالی است که مهمترین منابع درآمدزایی، بیشترین تجربه اجرایی همچنین مهمترین مولفه توسعه را باید در همین مسیر جستوجو کرد. اینکه آمارها کشور ما را در زمره مهمترین کشورهای دارای ذخایر انرژی در جهان قلمداد میکند به این معنی است که باید نگاه خاصی به این صنایع مخصوصا زنجیره تولید آنها داشت.
اگرچه از لحاظ فنی قرابتهای بالایی بین صنایع نفت و گاز وجود دارد ولی در زنجیره ارزش آنها، هر دو صنعت نفت و گاز به یک پیوند دست خواهند یافت و آن صنعت پتروشیمی است. به صورت دقیقتر، صنایع بزرگ پتروشیمیایی در ایران از دو مسیر اصلی تغذیه میشوند و در پارهای از اوقات دو تکنولوژی متفاوت، یک کالای یکسان را تولید میکنند. خوراک مایع و خوراک گازی هر دو محصولات پتروشیمیایی همچون پلیمرها را تولید میکنند بنابراین در خصوص صنعتی صحبت میکنیم که از یک سو دو منبع تغذیه دارد و از سوی دیگر سودآوری آن میتواند هر دو صنعت را تأمین مالی کند. واقعیتی که اگر آن را به عنوان یک رویکرد استراتژیک قلمداد کنیم، آینده متفاوتی را برای زنجیره ارزش نفت و گاز به همراه خواهد داشت.
پتروشیمیها تجربه ارزآوری ۱۶ میلیارد دلار در سال را در کارنامه خود دارند و با توجه به نوسان قیمتهای جهانی مخصوصا افزایش ظرفیت تولید، این پتانسیل وجود دارد که تجمیع فروش داخلی و صادراتی آنها بتواند بخش مهمی از صنایع کشور را تامین مالی کند. اگر قیمت دلار را چیزی نزدیک به ۴۰ هزار تومان لحاظ کنیم، کل فروش صنعت پتروشیمی چیزی بیشتر از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان (۱۰۰۰ همت) خواهد بود.
اگرچه این عدد به معنی سودآوری نیست ولی چرخش مالی آن برای بسیاری از کشورهای جهان چیزی کمتر از یک رؤیا نیست. این صنعت به قدری قدرتمند است که در صورت مدیریت صحیح و کاهش سختگیریها بر توزیع سود، میتواند یکی از پایههای اصلی سرمایهگذاری در کشور از بالادست نفت و گاز تا تولید محصول نهایی باشد. از سوی دیگر سرمایهگذاریهای گسترده در صنایع تکمیلی را شاهد هستیم تا جاییکه نیازی نیست در این حوزه سرمایهگذاری برجستهای به منظور تولید محصول نهایی صورت گیرد اگرچه در بخشهای پایانی زنجیره، تولید مواد اولیه با کیفیت و قیمت بالاتر توجیه اقتصادی بالایی دارد.
نکته مهمتر آنکه موارد فوق را باید با اشتغالزایی نیز مورد سنجش قرار داد. اگر به ازای ذوب هر ۱ میلیون تن پلیمر ۱۷۰ هزار شغل ایجاد شود و برای سال جاری فروش پلیمرها در بورس کالا از ۵ میلیون تن فراتر رود، رقم اشتغال قطعی این صنعت بدون در نظر گرفتن مواد اولیه وارداتی یا بازیافتی، به بیش از ۸۵۰ هزار نفر میرسد. این در حالی است که مواد اولیه مورد استفاده از منابع وارداتی و بازیافتی برای سال جاری به سادگی به بالای ۱.۵ میلیون تن خواهد رسید یعنی اشتغالزایی صنایع تکمیلی پلیمری به بیش از ۱.۱ میلیون شغل مستقیم بالغ خواهد شد.
این رقم اشتغال را با احتساب به صنایع بالادستی پتروشیمی یا صنایع تکمیلی شیمیایی رقم واقعی اشتغال این صنعت را به بیش از ۱.۵ میلیون نفر میرساند. این رقم به این معناست که بعد از کارمندان دولت مخصوصا فرهنگیان و حتی جامعه کشاورزی ایران، در خصوص بالاترین رقم اشتغالزایی صنعتی در ایران صحبت میکنیم بنابراین مهمترین صنعت ایران را باید صنعت پتروشیمی دانست که قطعا و یقینا صنعتی استراتژیک است. این در حالی است که خود صنعت پتروشیمی از ویژگیهای فنی و اقتصادی خاصی برخودار بوده که بخشهایی از آن همچون زنجیره ارزش پلیپروپیلن باز هم اهمیت بیشتری دارد.
موارد فوق اثباتی برای استراتژیک بودن صنعت پتروشیمی در اقتصاد ایران است بنابراین هرچه توجه به این صنعت افزایش یابد، ذات اقتصاد ایران وارد فاز رشد خواهد شد، اما سوال اینجاست که چرا صنعتی با این ابعاد و ارکان و چنین ویژگیهایی مورد کمتوجهی قرار میگیرد. برخی ذهنیتها نشان میدهد که برخی از تصمیمسازان اقتصاد ایران به پتروشیمی به چهره یک قلک برای دولت نگاه میکنند و هر زمان که بودجه دچار ریسک شد، زخم جدیدی از الزامات بر تن صنعت پتروشیمی مینشیند، گویی قرار نیست با یک صنعت استراتژیک روبهرو شویم.
اگر قرار بر این باشد که صنعت پتروشیمی را استراتژیک بدانیم، در ابتدا باید به فکر آزادی عمل آن باشیم تا جایی که این صنعت از فرصت توسعه برخوردار باشد. سختگیری بر توزیع سود به نفع سهامداران بعضا خرد یا صندوقهای بازنشستگی به معنی آن است که توسعه این صنعت دستخوش تهدید قرار گرفته و آینده همین سهامداران را با مشکل همراه میسازد. شاید از همه مهمتر آنکه صنعت پتروشیمی بتواند در ابتدا در بالادست خود همچون منابع و ذخایر نفت و گاز سرمایهگذاری کند.
این مطلبی است که در گیر و دار دیوانسالاری دولتی گیر کرده و دلایل آن را نمیتوان متوجه شد تا جایی که مورد انتقاد شخص مقام معظم رهبری قرار گرفته است. نکته دیگر آنکه حضور بخش دولتی در این صنعت بسیار پررنگ است و حضور بخش خصوصی حداقل. این نکته را نیز باید به مشکلات این صنعت اضافه کرد زیرا راندمان تولید در بخش خصوصی در مقایسه با بخش دولتی بالاتر بوده و فضا برای توسعه آنها نیز با توجه به تحریمها مساعدتر است.
نکته دیگر تامین خوراک مورد نیاز این صنایع است. اینکه اولین شرکتهایی که با قطعی گاز روبهرو میشوند پتروشیمیها باشند، ولی ما نام این صنعت را صنعت استراتژیک پتروشیمی نهادیم بیشتر شبیه به طنز تلخی است که نیاز به پاسخگویی دارد. در خصوص خوراک مایع نیز اوضاع همینگونه است. به نام تلاش حداکثری برای تولید بنزین اگر خوراک مایع پتروشیمیها کمتر تولید شود و در این خصوص با یک نقیصه روبهرو شویم نیز قابل درک نیست. از سوی دیگر تامین خوراک از سایر منابع مستلزم هزینههایی است که باید به آن توجه کنیم.
در نهایت باید نظام تصمیمسازی در کشور به این جمعبندی برسد که اولا صنعت پتروشیمی یک صنعت استراتژیک است و ثانیا توسعه آن به معنی توسعه عمیق اقتصادی با افزایش عمق ساخت داخل خواهد بود. این موارد میتواند آینده متفاوتی برای صنعت پتروشیمی همچنین اقتصاد ایران رقم بزند.